دیوید که روابط عاطفی ناپایداری داشت از درون احساس نقص / شرم میکرد. او با برتریطلبی، فخرفروشی و تکبر سعی میکرد که سرپوشی بر این احساس بیارزشی بگذارد. دانیل که فردی مردمدار بود نیز از این مسأله رنج میبرد. بخشی از نادیدهانگاری نیازهایش به این احساس برمیگشت که خودش را آدم بیارزشی میدانست.
آسیبهایی که به عزت نفس ما وارد میشود، احساس شرمساری را در ما دامن میزند. شرمساری، هیجان مسلّط تلههای زندگی مربوط به عزت نفس است. اگر در دام تلهی زندگی نقص / شرم یا شکست افتاده باشید، شرمساری دست از سر زندگی شما برنمیدارد.
خودابرازگری (تلههای زندگی: اطاعت و معیارهای سختگیرانه)
خودابرازگری را میتوان آزادی در بیان نیازها، احساسها (از جمله خشم) تمایلات طبیعی تعریف کرد. کسی میتواند به خودابرازگری بپردازد که به این باور رسیده باشید که نیازهایش به اندازهی نیازهای دیگران مهم هستند. ما بدون بازداریهای افراطی بایستی در انجام رفتارهی خودانگیخته آزاد باشیم. ما حقّ داریم به فعالیتها یا علایقی بپردازیم که ما را خوشحال
اگر در محیط اولیهی زندگی، ما را به خودابرازگری رهنمون کردهاند، تشویق میشویم که تمایلات و علایق طبیعی خودمان را دنبال کنیم. نیازها و علاقهها نقش برجستهای در تصمیمگیریهایمان دارند. در چنین محیطی حق داریم هیجانهای خود مثل غم و خشم را ابراز کنیم به شرطی که به دیگران لطمه و صدمهی جدی نزنیم. گاهی میتوانیم بازیگوش، بشاش و خودانگیخته باشیم. در چنین فضایی به ما یاد دادهاند که بین کار و تفریح، تعادل برقرار کنید. معیارهای چنین محیطی، معقول است.